عنوان: ذهن ذن ذهن آغازگر
نويسنده: شونريو سوزوكی
مترجم: علیظفر قهرماننژاد
انتشارات: بيدگل
تعداد صفحات: ۲۰۹
ما اغلب در ذهنمان دستهبندیهای سفت و سخت و متعصبانهای داريم كه اجازه نمیدهند تركيباتِ نو و هرچه كه در چارچوبهای قديمیمان جا نمیشوند، بپذيريم. برای همين مهم است كه ذهنی خالی داشته باشيم، ذهنی به قولِ كتابِ ذهن ذن ذهن آغازگر، برآمده از خلا كه چيزها را همانطور كه هستند ببيند و بپذيرد، به همين خاطر است كه بارها به ما يادآوری میکند:
«ذهنی پر از پيشپندارها، نياتِ ذهنی يا عادتهای مختلف نمیتواند به چيزها همانطور كه هستند گشوده باشد.»
يكی از ویژگیهای خوب این كتاب تكرار است. تكراری كه ملالآور نيست ولی اصل حرف را به شكلهای مختلف در جای جای صفحاتش يادآوری میكند تا در ذهنت ثبت شود.
بخش مراوده در ذهن ذن ذهن آغازگر بسيار مفيد است و خواندن و عمل به گفتههايش را توصيه میكنم. چند خطی از آن را بخوانید:
«سخت است والدين و فرزندان معاشران خوبی باشند چون آنها هميشه نياتِ خودشان را دارند. هميشه نياتِ آنها كمابيش خوب است ولی نحوهی حرف زدنشان و شيوهای كه خود را با آن بيان میكنند چندان آزاد و بیطرفانه نيست. معمولا يکسويه و بسيار غيرواقعبينانه است.»
درجهی سختی
اين كتاب من را به معنای حقيقی كلمه به چالش كشيد. چون در عين روان بودن سخت هم بود. هم درک آن و هم معادلسازی در زندگی واقعی. من سعی میكردم تک تک جملاتش را در زندگی خودم پياده كنم تا ديد درستی نسبت به آن داشته باشم.
اين كتاب روان و به دور از تكلف نوشته شده اما فهم آن چندان راحت نيست و من هرگز نمیتوانم مدعی شوم تمامش را متوجه شدهام اما يک چيز را میدانم، اينكه اگر قرار باشد تا ابد به همان كتابها و مسائلی بچسبیم كه دركشان ساده بوده و با افكار قبلیمان هيچ مغايرتی ندارند، هرگز رشد نمیكنیم. (در معرفی کتاب سحابی خرچنگ هم به این موضوع اشاره کردم) برای همين توصيه میكنم ذهن ذن ذهن آغازگر را بخوانيد.
جایی از كتاب (صفحه ۸۳) اينطور میآيد:
«اگر با دو دست كف بزنی، میتوانی صدا را بشنوی ولی اگر صدا پيش از كف زدنت وجود نداشته باشد، نمیتوانی آن را ايجاد كنی. قبل از آنكه صدا ايجاد كنی، صدا وجود دارد. چون صدا هست میتوانی ايجادش كنی و میتوانی آن را بشنوی. صدا همه جا هست. اگر فقط تمرينش كنی صدا وجود دارد. سعی نكن به آن گوش كنی. اگر به آن گوش ندهی همه جا هست. اگر سعی كنی آن را بشنوی، گاهی هست و گاهی نيست.»
و بعد از آن مینويسد: «میفهمی؟»
من بعد از خواندن اين قسمت، با صدای بلند و مغزی كه گيج میخورد گفتم «نه» و به عقب برگشتم و بارها و بارها خواندم تا بالاخره متوجه شدم.
چنين كتابهایی ذهن و درک و دريافت آدم را ورزيده میكنند، هر چند مجبور باشی چندين بار يک جمله را از نو بخوانی.
ظاهر كتاب
نكات مثبتی كه در رابطه با ظاهر كتاب ذهن ذن ذهن آغازگر وجود دارد علاوه بر طراحی جلد مينيمال و زيبا، اندازهی مناسب، رنگ كاغذ و جنس آن است. كتاب به راحتی در دست گرفته میشود و كاغذهايش نه خيلی سفيد هستند كه چشم را آزار بدهند و نه كاهی و زرد كه حس كهنگی_كه من دوست ندارم_ به آدم بدهند. در ضمن جنس كاغذهای كتاب نرم و انعطاف پذيرند كه اگر خيلی روی ظاهر آن حساس باشيد ديگر نگران نيستيد كه نكند با فلان روشِ در دست گرفتن، از فُرم بيفتد.
ترجمه
بنظر من، ذهن ذن ذهن آغازگر بسيار خوب ترجمه شده و در آن از كلمات سخت و جملات نامفهموم پرهيز شده است. البته همانطور كه قبلا اشاره كردم كتاب نياز به تامل و دقت دارد و بعضی قسمتها با يک بار خواندن درک نمیشوند که این به معنای ترجمهی ضعیف نیست.
فقط يک نكته بود كه بنظرم میتوانست كيفيت بهتری به كتاب بدهد و آن توضيحات كوتاه و كلی درباره يكسری كلمات مهم مثل كوان بود. گرچه اگر قبل از خواندن كتاب، كمی دربارهی ذن سرچ كنيد، بهتر میتوانيد به اصطلاحات آن مسلط شويد.
تمرين ذاذن
گرچه در جای جای كتاب، بارها بر حالت نشستن تاكيد میشود اما من خودم ذاذن تمرين نكردم چون زمان و موقعيتش را نداشتم پس نمیتوانم دربارهاش چيزی بگويم اما در نزديکترين فرصت، حتما اين كار را انجام خواهم داد.
نظر شما دربارهی اين كتاب چيه؟
4 پاسخ
دیدگاهها بستهاند.