به قول آندره ژيد: «تمام حرفها زده شده است اما چون گوشِ شنوایی نيست، پيوسته بايد از نو گفت.»
شخصیتهای داستانی درست مثل آدمهای واقعی هستند، تا زمانی که دهان باز نکنند و چیزی نگویند، بخش زیادی از ویژگیهایشان برای ما ناشناخته و مرموز باقی میماند.
اين مقاله را نوشتم برای خودم، برای كسی كه نمیداند چرا بايد بنويسد و برای كسی كه نمیفهمد ديگران چرا مینويسند.
وقتی که نگرانی از آیندهی نیامده نمیگذارد برای پیروزیهای کوچکت جشن بگیری، چه باید بکنی؟
.گوش کردن به موسیقی هنگام نوشتن کمک است یا مانع؟ .چطور از موسیقی به نفع نوشتههایمان بهره ببریم؟
.یک پیشنهاد برای زمانی که ایدهای نداریم.