مرد داشت به عينکِ بيضی شکل و بیقوارهای که روی بينیش جا خوش کرده بود وَر میرفت که با خوشرویی و سلام گویان وارد شد. خیلی دقیق شروع به کنکاشِ کتابا کرد و بالاخره بعد از زنگ زدن و كسب مشورت، دوباره برگشت. گفت:
_ من از اينا هفت تا میخوام.
خلاصه اينكه هفت تا نداشتم و بايد از دفتر پخش میفرستادن. گفتم نهایتا یه ربع طول میکشه ولی تبدیل شد به یک ساعتِ لعنتی!
از قبل کلی چونه زده بود که تخفیف بده، منم داشتم به سودِ کمش فکر میکردم و یه تخفیف معقول. خوشروییِ اولش با گذشتِ زمان محو میشد و جاش رو میداد به بیصبری و نگاهی از موضعِ بالا.
خلاصه که پیکِ نه چندان محترم با یه تاخیرِ غیر منطقی بالاخره تشریف آورد. مشتری هم که دیگه چندان حوصلهای نداشت شروع کرد به تکرارِ این حرفا:
_ من مرخصی ساعتی گرفته بودم، بخاطر این تاخیر کلی از کارم عقب افتادم پس یه تخفیف درست حسابی بده.
موضعِ بالایی که حق هم داشت، سودِ کم رو تبدیل کرد به سودِ خیلی کم.
پس من امروز چيزی رو كه شاید بديهی بنظر میرسه، خيلی بهتر ياد گرفتم؛ تاثيرِ بزرگ اتفاقات كوچیک یا اثر پروانهای.
اثر پروانه ای میگه بال زدنِ يه پروانه میتونه باعث ايجاد طوفان تو یه كشور دیگه بشه!
همين ديروز که اول ماه بود و حقوقم توی كارت بهم چشمک میزد، با دوستم رفتیم خرید. خلاصه بگم، همه چیز طوری کنار هم چیده شد تا با وجود اینکه قرار بود من بشم مادر خرج و بعدا با هم حساب کنیم، اون کیفش رو باز کنه و بفهمه کارت ملیش نیست و بعد برگردیم به ایستگاه قبلی و خلاصه با کلی استرس بالاخره پیداش کنیم. حتی باز کردنِ کیف هم میتونه یه دلیل بزرگ داشته باشه!
یا تو فیلمِ بنجامین باتن، اونجا هم یکسری اتفاقاتِ سلسله وار، باعث شدن تاکسی به دیزی بزنه و یه بالرینِ حرفهای تا ابد از رقص محروم بشه.
حالا من چی ياد گرفتم؟
اگه هر كار كوچيک و هر حادثهی پيش پا افتاده میتونه باعثِ نتايج بزرگ بشه، پس هر قدم درست كوچيک هم میتونه دستاوردِ فوقالعادهای رو پيش پای ما بذاره.
اگه وظيفهای به عهده گرفتم يا اصلا اگه وظيفهی كوچيكی به عُهدم گذاشته شد درست انجامش بدم و هرگز از تاثیرِ قدمای مورچهوار غافل نباشم.
اثری که لبخند و اخلاق خوشِ ما یا برعکس، حرفای تیز و آزاردهندمون میذاره میتونه حالِ یه آدم رو روزها خوب یا بد نگهداره، باز گذاشتن یا بستنِ آب موقعِ دست شستن و مسواک زدن شاید بتونه سرنوشتِ جنگ جهانی سوم رو مشخص کنه (ازونجایی که میگن جنگِ سوم بخاطرِ آبه)!
میبینی؟ اگر واقعا عمیق بهش فکر کنیم متوجهِ اهمیت بزرگ و گستردگیِ عجیبی میشیم که مغز رو منفجر میکنه. هر رفتار و هر گفتاری میتونه اثری پاک نشدنی روی این دنیا بذاره و این شگفتانگیزه!
وقتی داشتم اين متن رو مینوشتم ياد آهنگی افتادم كه توی پلی ليستم جایگاهِ ویژهای داره و اسمش هم هست اثر پروانهای (The Butterfly Effect)
حتما گوش بدید خیلی لذتبخشه.
ترجمه و متنش رو هم از 《اينجا》 برداشتم وَ خوندن و فكر كردن به مفهومِ عميقش میتونه جذاب باشه.
Here we are
اینجا هستیم:
Tears are dripping to your lips
اشک ها به لبان تو می چکند.
Who would ever guess we got here from that kiss
چه کسی فکرش را می کرد که از یک بوسه به اینجا برسیم.
Now you say
Everything that you would change
الان میگی چیزهایی رو که باید متفاوت انجام می دادی.
But we pushed too far
With no chance to erase
شاید بیش از اندازه تلاش کردیم برای چیزی که نمیشد.
بدون گذاشتن شانسی برای پاک کردن گذشته.
Like the butterfly effect
مثل اثر پروانه ای:
(یعنی یک اتفاق یا تغییر کوچکی بیفته و این باعث اتفاقات و تغییرات بزرگتر در قسمت های دیگه و در آینده بشه)
It was only just a speck
That made into a broken hearted mess
این یک چیزی کوچیک بود که تبدیل شد به دلشکستگی پردردسر.
Like the butterfly effect
مثل اثر پروانه ای…
It’s so easy to regret
But I would never change the way we left, whoa-ohh
ندامت و پشیمانی آسونه،
ولی هرگز طوری که ما (همدیگرو) ترک کردیم رو تغییر نمیدم.
Though I wish you never broke my heart
گرچه ای کاش تو هرگز دلم رو
نمی شکستی.
I don’t want a brand new start
من یک شروع جدید نمی خوام.
I’m not me without my scars
من بدون جای زخمهام خودم نیستم.
( یعنی جای زخمهای من جزیی از من و آنچه الان هستم، هستند)
Though I wish we never fell apart
گرچه ای کاش هیچوقت از هم جدا نمیشدیم و فرو نمی پاشیدیم.
It made us who we are
And at least we left a mark
(آنچه بر ما گذشت) ما رو تبدیل کرد به آنچه امروز هستیم.
و حداقل ما اثری از خودمون بر جای گذاشتیم.
Don’t you dare
Say it was all a waste
نگو که همه اش بیهوده بود.
(نگو همه انرژی و تایمی با هم گذراندیم، هدر رفته و تلف شده بوده)
Cause we would never be the way we are today
به خاطر اینکه بدون اون،
ما این چیزی که الان هستیم نبودیم.
Now we find
Beauty in all the pain
و حالا ما در درد زیبایی را می یابیم.
There’s a reason for the rainbow through the rain
دلیلی هست که رنگین کمان در باران هویدا میشه.
Like the butterfly effect
مثل اثر پروانه ای…
It was only just a speck
That made into a broken hearted mess
فقط یک چیز کوچیک بود که تبدیل شد به یک دلشکستگی بزرگ و پردردسر.
Like the butterfly effect
مثل اثر پروانه ای…
What you get is what you get
چیزی که گرفتی،
همون چیزی هست که گرفتی.
( چیزی رو نمیشه تغییر داد، شرایط همینه که هست که هست.)
But I would never change the way we left, whoa-ohh
ولی با اینحال من هیچوقت اون طریقی که از هم جدا شدیم و همدیگر رو ترک کردیم رو تغییر نمیدم.(اگر زمان به عقب برگرده)
Though I wish you never broke my heart
گرچه ای کاش قلب مرا نشکسته بودی.
I don’t want a brand new start
من دنبال یک شروع دوباره نیستم.
I’m not me without my scars, whoa-ohh
من خودم نیستم بدون جای زخمهایی که خوردم.(جای زخم هام و زخمهام جزیی از من و آنچه امروز هستم، هستند و من رو آدمی کردند که امروز هستم)
Though I wish we never fell apart
گرچه ای کاش هیچوقت از هم فرو نمی پاشیدیم.
It made us who we are
And at least we left a mark
ولی همین ما رو تبدیل به آدمهایی کرد که الان هستیم
و حداقل از خودمون یک نشانه و اثری گذاشتیم.
Ooh, ooh
Ooh, butterfly effect, oh
Ooh, ooh
Ooh, ooh
اوه،
اوه،
اثر پروانه ای…
Like the butterfly effect
مثل اثر پروانه ای…
Wonder if we never met
چی می شد اگر ما هرگز همدیگر و ملاقات نکرده بودیم.
Would I have lost my heart inside my chest
آیا من قلب خود رو درون سینه ام گم میکردم؟
Like the butterfly effect
مثل اثر پروانه ای…
It’s so easy to regret
But I would never change the way we left
ندامت و پشیمانی آسونه،
ولی هرگز طریقی که ما از هم جدا شدیم رو تغییر نمیدهم
ترجمه: پروفسور نیلوفر قریشی
2 پاسخ
یکی از بهترین نوشته ها بود به نظرم
❤️😍
دیدگاهها بستهاند.